loading...

ketabakmail

بلاگ کتابک بازتاب دهنده محتوای کتابک است

بازدید : 312
پنجشنبه 7 اسفند 1398 زمان : 4:58

کتاب «کمی‌گم شده ام» داستان جغد کوچولوی خواب‌آلویی است که از لانه‌شان بالای یک درخت بلند بیرون می‌افتد و گم می‌شود. سنجابی او را می‌بیند و از او می‌خواهد که مادرش را توصیف کند تا در یافتن او به جغد کوچولو کمک کند.

به مناسبت فرا رسیدن 22 بهمن
بازدید : 380
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 20:43

اسکندر، پادشاده مقدونیه علاقه‌ی زیادی به کشورگشایی دارد. او پس از لشکرکشی‌های بسیار به سرزمین چین می‌رسد. کشور چین از لشکری بزرگ و قدرتمند برخوردار است و پادشاهی مهربان و دانا کشور را اداره می‌کند. اما فرمانروای کاردان چین به جای جنگ، با خرد و تدبیر اسکندر را راضی به صلح و دوستی می‌کند.

نقشه اتوکد منطقه 22 تهران
بازدید : 365
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 20:43

بیدی دختر کوچولویی است که عاشق برف و سورتمه سواری است. او عاشق گل و گیاه و درست کردن کاردستی با خرت و پرت‌ها و کمک به بی بضاعتان است. بیدی به همراه خانواده اش به خانه‌ی جدیدی اسباب کشی می‌کنند که پیرمرد تنها و بداخلاقی به نام آقای لارچ در همسایگی شان زندگی می‌کند. تپه‌‌‌ای که در حیاط پشتی آقای لارچ قرار دارد برای سورتمه سواری بسیار مناسب است. اما کسی اجازه ندارد وارد خانه‌ی او شود. او با نصب تابلوهای ورود ممنوع همه را از خود می‌راند. حتی بر روی پادری خانه اش هم نوشته شده است «بروید بیرون».

اسکندر و شاه چین
بازدید : 375
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 20:43

صبح یکی از روزهای تابستان « جالی پستچی » مانند برنامه‌ همیشگی‌اش از خواب بیدار شد، صبحانه خورد و لباس پوشید تا سراغ دوچرخه‌اش برود و نامه‌های آن روز را به دست آسیابان، گربه‌ پشمالو، دختر مو بلند و بقیه برساند. اما دوچرخه‌اش پنچر شده بود. پس پیاده راه افتاد. بین راه ناگهان جغجغه‌ بچه غول از آسمان روی سرش افتاد و از حال رفت. وقتی به هوش آمد خرگوشی را دید که یکی از نامه‌ها را برداشته و می‌دود.

بیدی و روز برفی
بازدید : 215
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 4:28

دری، دختر کوچولوی ۶ ساله دارد. دوست خیالی‌‌‌ای او هیولایی است به نام مری. البته دری معتقد است که هیولاهای زیادی در خانه آن‌ها زندگی می‌کنند مثل هیولای ماشین لباس‌شوی، هیولای جاروبرقی، هیولای توالت یا راه پله، یا هیولای سس گوجه که وقتی فشارش می‌دهی صدایش در می‌آید. خواهر و برادر بزرگترش، ویولت و لوک، دوست ندارند با او بازی کنند، از خیالبافی‌های او کلافه اند و معتقدند که رفتارش مثل نی نی کوچولوهاست. سرانجام روزی ویولت و لوک برای اینکه او از کارهای بچه گانه اش دست بردارد به او می‌گویند خانمی‌به نام گابل گراکر وجود دارد که نی نی کوچولوها را می‌دزدد.

قصه ها و افسانه های گریم، مجموعه ۵ جلدی

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 14
  • بازدید کننده امروز : 8
  • باردید دیروز : 24
  • بازدید کننده دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 278
  • بازدید سال : 2103
  • بازدید کلی : 7209
  • کدهای اختصاصی